زبانحال حضرت زینب با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
در جـواب الـتـماس دخـترت مـادر بمان من قسم دادم تو را جان علی دیگر بمان بیشتر در خانه پیش کودکان خسته باش گوشۀ این بیت الاحزان مادرم کمتر بمان نا امید و خستهای از دست این نامردمان رفته گرچه کاسۀ صبرت عزیزم سر بمان استخوانهای تنت هم آب شد کم کم ولی با همین بیـماری و این پیکـر لاغر بمان یک طرف زانو بغل کرده پدر در گوشهای یکطرف دارد برادر چشمهایی تر بمان کارهای خانه را بگـذار روی دوش من استراحت کن کمی مادر نرو مادر بمان ما همه یک سو؛ پدر دق میکند از رفتنت مادر خـوبم به عـشق ماندن حـیدر بمان تو جوانی گفتن عجّل وفاتی خوب نیست وارث حلم و صبوریهای پیغـمبر بمان |